داستان در سال ۱۹۸۴ جریان دارد، جایی که «دایانا پرینس» (با بازی گل گدوت) در واشینگتن دیسی به صورت مخفیانه به زندگی خود ادامه میدهد و به عنوان کارشناس در موزه اسمیتسونیان مشغول است، در حالی که همچنان به عنوان قهرمان مخفی «واندر وومن» به مردم کمک میکند. او با یک شیء باستانی مرموز روبرو میشود که قدرت برآورده کردن آرزوها را دارد. این شیء، به تدریج جهان را در هرج و مرج فرو میبرد، زیرا افراد با انگیزههای مختلف از آن استفاده میکنند و آرزوهایشان پیامدهای ناخواستهای به دنبال دارد.